نامه علي به من:
هر بچه کوچکی باید کار خطا بکند تا دیگر انجام ندهد اما بدون دعوای پدر و مادر
من به بانک انصار کنار کلاس کامپیوتری که میرفتم رفتم و سوالاتی که می خواستم کردم.
اومدم بیرون ، حرم را دیدم رفتم جلوتر و سلام دادم ولی ساعت نداشتم که
ببینم ساعت چنده و برگردم و دیرشد.
حالا من حازرم تا دوچرخه و فرمون بازی و تلسکوپ خودم را بفروشم تا یک
گوشی ساده و ساعت ساده بخرم تا دیگر دیرم نشود و وقتی کاره مهمی داشتم
زنگ بزنم .
اگر حالم خوب بود و مثل بچه های دیگه قدتم بلند بود می توانستم بدون
نگرانی خانواده حرم بروم .
من قدم کوتاست ولی زحن و هوشم بسیار بالاست .
همه می گن تو قدت از من بلنتر می شود اما من همین جوری هستم و آینده ی
روشنی ندارم .
من یک بچه مسلمان هستم ، من یک بچه ایرانی هستم و بچه مشهدی پس نباید
ماهی یک بار حرم بروم .
کسی بالاست و مواظب منده ها ی خودش هست .
شاید این حرم رفتن من کار خدا بوده و ما نباید از کار خدا عیب و اشکال بگیریم .
پس دیگر از من سوال در باره ی کار خدا نکنید « لطفا»
شاید این نوشته ی من کار خداست .
شاید خدا دوست ندا شته باشد در باره ی این کار اشتباه من صحبت کنیم دیگر
« با تشکر مرد قد کوتاه »
پاسخ من به نامه علي:
5-خلاصه حرم رفتن كار شما بوده نه كار خدا بيخود اشتباهت رو به گردن خدا نينداز.
ارسال نظر