استصحاب در امور عقيدتي
درس امرور درباره تنبيه نهم و استصحاب در امور عقيدتي از جمله نبوت بود.
که یک تنبیهی در این جا مرحوم شیخ آوردهاند بعد هممرحوم آخوند و اگر نیامده بود بهتر بود و آن یک مباحثهای واقع شده بین یک عالمشیعه با یک یهودی که عین این مباحثه را یک ارمنی یک جا ثلیق با حضرت رضا علیهالسلام داشته و این آمده در اصول ما.
، مرحوم صاحب قوانین رضوان الله تعالی علیه اینکتاب زیبا را که ماها ولش کردهایم در باب استصحاب میفرمایند که آسید محمد قزوینییکی از مراجع بزرگ بوده است یک عالم یهودی آمد خدمت ایشان و به آقا گفت که آقا شمااستصحاب دارید؟ گفت بله، گفت ما با استصحاب شما میگوییم حضرت موسی الان پیامبراست برای این که نمیدانیم پیامبر است یا نه؟ قضیه متیقنه داریم نبوت حضرت موسی،قضیه مشکوکه داریم نمیدانیم حضرت موسی پیامبر است یا نه؟ کان الان یکون کذلک.
مرحوم صاحب قوانین نقل میکنند که آسید محمد این جور فرمودند فرمودند ماآن موسایی را قبول داریم که گفته باشد پیامبری هست به نام پیامبر خاتم و میآید ودین من را نسخ میکند، نؤمن به این موسی والا موسایی که این جور نگفته باشد مااصلا این موسی را قبول نداریم.
آن یهودی گفت که آقا حضرت موسی یک امر مسلمی است شما که نمیتوانید بودحضرت موسی را منکر بشوید حضرت موسی بوده الان هم یکون کذلک.
مرحوم صاحب قوانین میگویند که این آسید محمد ساکت شد دیگر هیچ چیز نگفتمباحثه تمام شد و حالا ساکت شد مباحثه تمام شد یعنی چه؟ اینها را دیگر نبودیم تویمباحثه ، معلوم است که آقای آسید محمد این آقا را مجابش کرد بدون مجاب که ساکت نشد.
اما از حضرت رضا سلام الله علیه هست که یک جا ثلیق آمد خدمت حضرت رضا سلامالله علیه و همین قضیه را گفت که ما با استصحاب حضرت عیسی را درست میکنیم میگوییمبود الان یکون کذلک.
حضرت رضا سلام الله علیه همین حرفی که آسید محمد گفته معلوم میشود ازحضرت رضا علیه السلام گرفته، حضرت رضا فرمود که ما عیسایی را قبول داریم که خبرداده باشد به نبوت پیامبر خاتم والا تکذیب میکنیم آن عیسایی که نبوت پیامبر ما راقبول نداشته باشد آن جا ثلیق گفت که خب معلوم است حضرت عیسی هست، همان که اینیهودی گفت آن جا ثلیق هم به حضرت رضا علیه السلام همین را گفت گفت که خب معلوم استعیسی بوده دیگر، عیسی بوده الان هم هست و شمائید که باید دلیل بیاورید بر این کهپیامبر اکرم خاتم است و نبی است.
حضرت رضا سلام الله علیه به این جا ثلیق گفت که انصاف به خرج دادی خوب حرفزدی بعد هم آقا دلیل آوردند از حواریین که خبر داده بودند به نبوت پیامبر اکرم وجا ثلیق را مجاب کردند با آن اخباری که از حواریین نقل کردند.
اگر مطالعه کرده باشید وقتی که این قضیه را مرحوم شیخ انصاری نقل میکنندخودشان یک چند تا دلیل میآورند برای رد این یهودی برای رد این جا ثلیق و من جملهاز ادله آقا این قضیه اعتقادات که قضیه استصحاب نیست ما باید اثبات بکنیم حضرتموسی نبی است این را باید اثبات بکنیم و ما هم باید اعتقاد داشته باشیم به نبوتپیامبر و دلیل بیاوریم نبوت پیامبر را اثبات بکنیم و اما یک تعیین وظیفه در ظرف شکاین استصحاب اصلا مربوط به این اعتقادات و مربوط به این حرفها نیست، این خلاصه حرفمرحوم شیخ انصاری هم چهار پنج تا دلیل ما آوردند دلیلهای خیلی محکم مستحکم همینکه الان گفتم یکی از آنها را و بحث را تمام میکنند.
اما مسئله اولی که هست این است که این جا ثلیق که گفت ما حضرت موسی را بهنبوت قبول داریم با استصحاب خب یک حرف این است مگر کسی هست که حضرت موسی را قبولنداشته باشد؟ استصحاب نمیخواهیم ما هم میدانیم حضرت موسی پیامبر است و این آقاکه ما استصحاب میکنیم نبوت حضرت عیسی را نبوت حضرت موسی را خب ما هم استصحاب نمیخواهیمتوی قرآن ما خیلی اسم موسی و اسم عیسی آمده نبوتش را هم اثبات کرده معجزههای حضرتموسی این قدر که ما به حضرت موسی به حضرت عیسی اهمیت میدهیم اصلا تورات و انجیلآنها که یک مشت خرافت است به جای این که نبوت درست کنند توی سر نبوت زدهاندبنابراین به جا ثلیق یا به این یهودی خب حرف اولمان این است که آقا ما شک نداریمحضرت موسی مسلم پیامبر است الان هم پیامبر است و ما اعتقاد داریم که 124 هزارپیامبر از ظرف خدا آمده است و اینها لانفرق بین احد من رسله اینها همه همهپیامبر بودهاند و پیامبر هستند در این باره ها هیچ کس شک ندارد لذا استصحاب یهودیاستصحاب آن ارمنی، جا ثلیق سالبه به انتفاء موضوع است این یک مطلب.
یک مطلب دیگر آن که حضرت رضا علیه السلام ، فرمودند یا این عالم بزرگوارآسید محمد قزوینی گفتند، گفتند که ما پیامبری حضرت موسی یا حضرت عیسی را قبولداریم که گفته است پیامبر خاتم خاتم است و الا اگر نگفته باشد ما چنین نبوتی قبولنداریم نه این که عیسی قبول نداریم، نبوت، حضرت رضا علیه السلام فرمودند نبوت حضرتموسی پیش ما وقتی درست است که خبر داده باشد یأتی من بعدی اسمه احمد (ص) این خبرهاکه در قرآن است که اینها خبر میدادند که بعد ازما پیامبر خاتم میآید افضل ازهمه بالاخره اسلام عزیز میآورد این اسلام عزیز جهانی میشود ما مروج همان اسلامهستیم ما یک چنین نبوتی قبول داریم و تو جا ثلیق تو یهودی که این چنین نبوتی راقبول نداری تو اصلا حضرت عیسی قبول نداری تو اصلا حضرت موسی قبول نداری اینها اینرا میگفتند.
جواب حضرت رضا علیه السلام جواب آسید محمد این ها میدادند که آقا مگر میشودموسی را کسی منکر بشود حضرت رضا علیه السلام نفرمودند موسی هست یا نیست تا کسیمنکر بشود یا حضرت عیسی یک امر مشهور است یک امر مسلم در تاریخ است وقتی این امرمسلم در تاریخ است پس دیگر ما منکریم و منکر نیستیم یعنی چه؟
اصلا این حرف نمیخواند با آن حرفی که حضرت رضا علیه السلام فرمودند مانبوت حضرت موسی را نه شخص حضرت موسی را، یا آسید محمد به آن جا ثلیق گفت ما نبوتحضرت عیسی نه شخص حضرت عیسی ، این مغالطه کرد یا نفهمید گفت که شخص حضرت موسی شخصحضرت عیسی یک امر مسلم است لذا یک مغالطه حسابی شده و اصلا حرف حضرت رضا علیهالسلام به آن نمیخورد حرف او مربوط به گفته حضرت رضا علیه السلام نیست این را همکه میگویید مرحوم صاحب قوانین میگویند این عالم ساکت شد این معنایش همین است کهآن میگفت نبوت حضرت موسی ، نبوت حضرت عیسی این آمد روی شخص خارجی حضرت موسی رویشخص خارجی حضرت عیسی .
بله یک حرفی هست و آن این است که آن جا ثلیق به حضرت رضا علیه السلام گفتکه شمایید که باید اثبات بکنید پیامبرتان پیامبر است حضرت فرمودند که بارک اللهخوب حرفی زدی بعد هم حضرت رضا علیه السلام اثبات کردند که حضرت موسی حضرت عیسیگفته است از قول حواریین گفته است این که پیامبر ما پیامبر است و خاتمیت دارد وبعد از ما میآید و همه باید به او بگروند که دیگر این ها در کلمات آن آسید محمد وآن یهودی نیست که آن طوری که حضرت رضا سلام الله علیه فرمودند شاید هم تاریخنتوانسته خوب درست بکند و این عالم ساکت ماند نه ساکت ماند معنایش این که مجاب شد،نه، آن گفت که حضرت عیسی حضرت موسی دو شخص هستند یقینی، جوابش را حضرت رضا علیهالسلام دادند گفتند دو شخص هستند اما ما روی شخص که حساب نمیکنیم، روی نبوت،استصحاب نبوت باید بکنی بگویی کان نبیا الان یکون کذلک، این، و این نبوت را مامنکریم اصلا قضیه متیقنه نداریم ما منکریم آن عیسایی که نگفته باشد اسلام بعد میآیدما منکریم آن موسایی که نگفته باشد اسلام بعد میآید لذا آن جا ثلیق به حضرت رضابحث را برگرداند گفت خیلی خوب حالا که چنین است ما نبوت او را استصحاب میکنیمشمایید باید دلیل بیاورید این که اسلام عزیز هست حضرت رضا علیه السلام هم فرمودندبارک الله حالا خوب حرف زدی.
مطلب سومی که در مسئله هست این همین است که مرحوم شیخ انصاری هم فرمودهانداین که اصلا استصحاب مربوط به اعتقادات نیست باب اعتقادات باب یقین است باباستدلال است آن یهودی اگر میخواهد اثبات بکند نبوت حضرت عیسی حضرت موسی را رویاین نبوت باید دلیل بیاورد برای ادامهاش هم باید دلیل بیاورد باب اعتقادات بابیقین است باب استدلال است همچنین ما هم حضرت موسی بخواهیم اثبات بکنیم در آن زماندلیل میخواهد در این زمان پیامبر بالفعل نیست پیامبر بوده الان هم پیامبر است امادینش نسخ شده یک دینی بهتر از آن آمده این هم ما دلیل میخواهیم، آن دلیل میخواهدما هم دلیل میخواهیم همان که حضرت رضا سلام الله علیه به این جا ثلیق فرمودند کهالان جئت بالنصفه حالا که به من گفتی دلیل بیاور بارک الله حالا حرف خوبی زدی یعنیدست از استصحاب بردار دلیل میخواهیم در اعتقادات باید دلیل باشد و استصحاب مربوطبه فقه است یک اصل عملی است تعیین وظیفه در ظرف شک است و اصلا ربطی به اعتقاداتندارد همین حرف مرحوم شیخ انصاری از کلمات حضرت رضا سلام الله علیه معلوم میشودمن خیال میکنم همین جورها هم این جمله که نؤمن ، نکفر این در کلمات آسید محمدآمده در کلمات حضرت رضا علیه السلام هم آمده من خیال میکنم این آقای آسید محمدقزوینی آن مباحثه حضرت رضا علیه السلام را با آن جا ثلیق دیده بودند عین عبارتحضرت رضا علیه السلام را توی مباحثه آوردند و این که او گفت که حضرت موسی حضرتعیسی معهود است و ایشان ساکت ماندند این یا خوب نقل نشده ،یا ساکت ماندند برایخاطر همین است که راجع به نبوت صحبت میکردند استصحاب نبوت باید بکند آن رفت رویشخص حضرت عیسی روی شخص حضرت موسی، آقای آسید محمد هم دیدند این لیاقت برای مباحثهکردن ندارد ساکت ماندند اگر تاریخ خوب نقل کرده باشد.
لذا من خیال میکنم این قضیه آسید محمد قزوینی خوب نقل نشده و الا همانمباحثه حضرت رضا سلام الله علیه است این ارمنی این جا ثلیق به حضرت رضا علیهالسلام گفت که آقا ما استصحاب میکنیم نبوت، نبوت حضرت موسی، نبوت حضرت عیسی را،حضرت رضا علیه السلام جواب دادند قضیه متیقنه نداری برای این که میخواهی نبوتحضرت عیسی ما آن نبوتی را قبول داریم که خبر داده باشد به نبوت پیامبر خاتم والاآن نبوتی که خبر نداده باشد اصلا ما این را قبول نداریم، آن جا ثلیق بد فهمید گفتکه شخص حضرت موسی شخص حضرت عیسی که قبول داریم، قبول نداریم که این ضرورت در تاریخاست آن وقت توی ضمن صحبت گفت که حالا که چنین است ما استصحاب داریم شما باید دلیلبیاورید این که پیامبر اکرم خاتم یعنی خاتمیت درست است دلیل بیاورید برای اثباتاسلام عزیز حضرت فرمودند حرف خوبی می زنی حضرت هم دلیل آوردند برای اثبات اسلامعزیز برای اثبات پیامبر اکرم با آن اخباری که حواریین راجع به اسلام و راجع بهپیامبر اکرم و حتی راجع به ولایت و اینها در تورات در انجیل هست آنها را آوردندو جا ثلیق را مجابش کردند.
چنانچه همین قضیه حضرت رضا علیه السلام بعضی از آقایان را می بینم که یکخلطی کردهاند و آن این است که آن گفت شخص موسی شخص عیسی مسلم است حضرت رضا علیهالسلام فرمودند الان جئت بالنصفه این چیست؟ این معنایش چیست؟ الان جئت بالنصفه آنکه حرف بی خودی زد، نه، یک جمله دیگر هست و آن این است که گفت ما استصحاب میکنیمحالا که استصحاب کردیم شمایید باید دلیل بیاورید برای این که اسلام عزیز درست استآمده نسخ کرده است آن نبوت را آمده نسخ کرده است آن نبوت حضرت عیسی حضرت موسی رالذا چون که حرف حسابی زد آقا هم فرمودند الان جئت بالنصفه یا آن آسید محمد ساکتماند ساکت ماندنش برای همین که مغالطه کرد آن، باید نبوت را استصحاب بکند شخص را استصحابکرد گفت که موسی و عیسی دو فردند مسلم در تاریخ پس قضیه متیقنه داریم دیگر قضیهمشکوکه که ندارد نمیدانم چکار کرده؟ برای این که موسی مسلم بوده است و مرده، عیسیهم مسلم بوده است و مرده دیگر استصحاب ندارد اگر نبوتش هم باشد نبوتش مشکوک است.
ظاهراً این یک خلطی توی تاریخ شده اصل قضیه هم همین است که او گفت مااستصحاب نبوت میکنیم مسلم نبی بوده الان هم هست شمایید باید دلیل بیاورید بر اینکه نبی نیست حضرت رضا علیه السلام هم دلیل آوردند این که نبی نیست به این معنا کهدینش نسخ شد نبی بالفعل اسلام عزیز است پیامبر اکرم است قرآن شریف هم می فرمایداین که حضرت موسی حضرت عیسی یکی از تبلیغاتشان همین بود یأتی من بعده اسمه احمد .
لذا یک بحث خیلی واضحی است باید بگوییم یک بحث بیریشهای است یک جا ثلیقخدمت حضرت رضا یک چیزی گفته است و حضرت رضا علیه السلام هم اثبات کرده اسلام عزیزرا برای این، ظاهراً آن یهودی هم گرفته از همین جا ثلیق است گفته آسید محمد قزوینیهمان گفته حضرت رضا سلام الله علیه است و این جمله که آسید محمد سکت که مثل این کهمیخواهند بگویند آسید محمد مجاب شد گیر افتاد این حتما درست نیست و این جور نسبتیبه این مرد بزرگ نباید داد، اگر این تنبیه نیامده بود خیلی بهتر بود.
ارسال دیدگاه